سبد خرید و سفارشات
ساده ترین درس زندگی این است هرگز كسی را میازار-روسو
هیچ گاهبه ندرتگاهیاغلبهمیشه
ابزار و نشانه‌های دیداری که من در سخنرانی از آنها استفاده می کنم با محتوای پیام مورد نظرم کاملا سازگاری دارند.
وقتی برای سخنرانی آماده می‌شوم در مورد پیامی که می‌خواهم منتقل کنم، به دقت تامل می‌کنم.
قبل از سخنرانی با اتاق و فضایی که قرار است در آن سخنرانی کنم، آشنا می‌شوم.
آنقدر تمرین می کنم تا بتوانم به راحتی و روانی سخنرانی را به انجام برسانم.
فرض من بر این است که مخاطبینم هیچ چیزی راجع به موضوع نمی‌دانند و من تمام اطلاعات ممکن را باید به آنها منتقل کنم.
من بصورت غیر مستقیم با مخاطبینم ارتباط برقرار می‌کنم و پیام را جزئی و مختصر برای آنها ارسال می‌کنم.
استرس سخنرانی به من مقادیر زیادی انرژی منفی می دهد.
من مطئنم که برگزارکنندگان جلسه سخنرانی همه تجهیزات را خودشان چک کرده و آماده نموده‌اند. پس من سر موقع رسیده و سریعا سخنرانی را شروع می کنم.
از حضار می خواهم که در آخر سخنرانی به اظهارنظر بپردازند.
من به زبان غیر کلامی ام توجه می کنم (تغییر حالات چهره و ارتباط چشمی) تا مطمئن شوم ارتباطم با مخاطب برقرار است و آنها به من توجه دارند.
از مثال برای توضیح بهتر منظور خود استفاده می کنم.
گاهی سخنرانی من طولانی تر از زمان تنظیم شده می شود.
برای تشویق حضار برای یادگیری، از آنها می‌خواهم آینده را در صورتی که هیچ تغییری در آن ایجاد نکنند، تصور کنند!
من روی قسمت میانی سخنرانی بیشتر از ابتدا و انتها تمرکز می کنم، چرا که قسمت اعظم اطلاعات را در آنجا ارایه خواهم کرد.